جشن نوروز؛ فرصتی برای همگرایی و مهرورزی

توریالی غیاثی؛ نویسنده و دیپلمات
جشن نوروز که در نوبهار بلخ، زادگاه زرتشت (پیامآور گفتار نیک – پندار نیک – رفتار نیک) برگزار میشد، نماد هویت، تاریخ سیال، شناسنامهی تمدنی و از ارکان اساسی اقتدار جاویدانی و استمرار ابدی سپهر بلند بلاد بلخ و خراسان بزرگ است.
جشن نوروز در واقع مظهر قدرت الهی و آیینهدار فلسفهی «بعث بعدالموت» برای بندگان مؤمن و بابصیرت خداوند تعالی است. نوروز خط جدایی ادیان را درنوردید؛ زیرا انسانیترین جشن تاریخ جهان و معجزهی الهی است که در سالهای اخیر، مرزهای سیاسی را نیز درهمشکست. از سرزمین گنگ تا ماورای نیل و از بیتالمقدس تا تاشقرغان چین، زیر سپهر نیلگون نوروز قرار دارند.
جشن باستانی نوروز در میزان (1388) خورشیدی مطابق (2009) میلادی به عنوان یکی از بزرگترین و کهنترین میراث ناملموس بشری در گام نخست از سوی (7) کشور حوزهی نوروز: ایران، ترکیه، آذربایجان، قزاقستان، ازبکستان، هند و پاکستان، در سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به ثبت رسید؛ بعداً (5) کشور دیگر: عراق، ترکمنستان، تاجیکستان، افغانستان و قرغیزستان به جمع این کشورها پیوستند. متعاقب آن، مجمع عمومی سازمان ملل به تاریخ (22) فبروری (2010) برابر به (4) حوت (1388) قطعنامهای در مورد این جشن باستانی به تصویب رساند و روز (21) مارچ برابر به اول حمل را به عنوان روز جهانی نوروز ثبت نمود. به این ترتیب، روز نوروز که امروزه توسط بیش از (300) میلیون نفر جشن گرفته میشود به عنوان یک مناسبت بینالملی به رسمیت شناخته شده است.
پس از آن، کشورهای حوزهی نوروز در (7) حمل (1389) و همچنان در حمل (1390) با حضور مقامهای عالیرتبهی دولتی این کشورها، نخستین و دومین جشن جهانی حوزهای نوروز را در شهر تهران؛ پایتخت ج.ا.ایران، برگزار نمودند.
متعاقباً در سال (1391) در جمهوری تاجکستان و در سال (1392) در «عشق آباد» تركمنستان برگزار شد و همانجا به تصويب رسيد كه سال آینده (1393) پنجمين دورهی جشن جهانی نوروز با حضور مقامات بلندپايهی ايران، تاجيكستان، تركمنستان، پاكستان و افغانستان در منطقهی تفريحی پغمان در غرب شهر كابل برگزار شود که به لحاظ مسایل امنیتی، این جشن باستانی به میزبانی افغانستان در کاخ ریاست جمهوری برگزار گردید که میتوان آن را آخرینسلسلهی نوبتی برگزاری جشن نوروز در کشورهای حوزهی نوروز تلقی کرد. گرچه قرار بود میزبان سال (1394) این جشن باستانی دولت ج.ا.ایران باشد؛ اما بنابر دلایلی نامعلوم برگزار نشد.
در سال (1399) وزارت امور خارجهی افغانستان در همآهنگی با وزارت اطلاعات و فرهنگ، اهتمام به خرج داد تا جشن نوروز این سال را به سطح ملی و بینالمللی تجلیل نماید که به دلیل شیوع ویروس کرونا، برگزاری آن ممتنع گردید.
میلههای نوروزی جز شکرگزاری نعمات الهی و تجلیل از دوبارهزندهشدن طبیعت نیست و آنگاه که حضرت باریتعالی از کتف عدم، هستی آفرید «زمين را چون فرشی بگسترد و آسمان را چون بنايی بيفراشت و از آسمان آبی فرستاد و بدان آب برای روزی شما از زمين هر گونه ثمرهای برويانيد…» (سورهی بقره، آیهی 22، ترجمه).
سرزمینها و کشورهای حوزهی بزرگ فرهنگیـتمدنی نوروز در سپهر اقلیمی مشابه واقع شدند؛ زندگانی و اقتصاد بندگان او تعالی در این سرزمینها از آن روز تا امروز سخت وابسته به زمین و کشت و زرع بوده است؛ برای شکرگزاری از این موهبتهای الهی، پس از پایان آخرینروز فصل مرگبار زمستان که کوه و کویر و باغ و زمینشان را کفنپوش میساخته است؛ نخستینروز فصل بهار سال نو را که «نوروز» گویندش، به امید سالی پرمیمنت «بعث بعدالموت» طبيعت را بهگونهی نمادین جشن میگیرند و به عبارتی، خالق کون و مکان، نوروز را مقرر گردانيد تا مظهر قدرت الهی و آيينهدار فلسفهی زندهشدن بعد از مرگ برای بندگان مومن و بابصيرت او تعالی باشد.
سورهی روم، آیهی (50): «فَانظُرْ إِلَیَّ ءَاثَـَرِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِ الاْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَآ إِنَّ ذَ َلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتَیَ وَ هُوَ عَلَیَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (پس به آثار رحمت خداوند بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده میگرداند. در حقیقت، هم اوست که قطعاً زندهکننده مردگان است و اوست که بر هر چیزی تواناست.)؛ بنابراين، حضرت مولوی جلالالدين محمد بلخی، فخرالعلما نیز با چشم بصيرت و بااستعارهی «نگار» به استقبال بهار و نوروز میرود و فلسفهی زندهشدن بعد از مرگ طبيعت را به غلغله و قيام و رونق و چشم و چراغ، تعبير كرده جشن نوروز را چنين برگزار میكند:
آب زنید راه را هین كه نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
باغ سلام میكند، سرو قیام میكند
سبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد….
***
نوروز بمانید که ایام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
میآورد از چلچله پیغام، شمایید….
به تعبيری ديگر، جشن نوروز، جشن تجليل هجرت پيامبر خدا؛ محمد مصطفی«ص» در تقويم هجری شمسی عمر خيام؛ فیلسوف، رياضیدان و منجم بزرگ خراسان میباشد.
در همين راستا قرار است با توجه به اهميت و نقش گستردهی فرهنگ نوروزی و با نگاهی به اهميت اين جشن و پیآمدهای آن در همگرايی منطقهای و اعمال دپلماسی فرهنگی در راستای همگرايیهای منطقهای میتوان به چند نكته توجه كرد. اینکه نوروز با پيشينهی كهن چندينهزارساله در حوزهی تمدنی فلات ایران همواره مورد توجه بوده است. در اين حال برای پیبردن به اهميت جایگاه نوروز در بين مردمان گوناگون، بايسته است گسترهی جغرافيايی آن مورد بررسی قرار گيرد. اين اهميت و گسترهی تاثيرگذاری اين جشن، موجب شده است تا با وجود موانع و چالشهای بسيار اين جشن در گسترهای از جغرافيای آسيای صغير تا آسيای ميانه و قفقاز و حتی بخشهايی از هند، اروپا و خاورميانه برگزار گردد و گاه این روز را به عنوان سرآغاز سال جديد، قرار دهند.
بنابراين میتوان از آن به عنوان يك عامل فرهنگی برای اعمال دپلماسی فرهنگی در راستای همگرايیهای منطقهای بهره گرفت. با افزايش همگرايیهای فرهنگی میتوان با بهرهگيری از دپلماسی فرهنگی در سياست خارجی، به نوبهی خود همكاریهای سياسی و اقتصادی كشورهای منطقه را افزايش و اختلاف نظرها و موانع فراراه همكاریها را کاهش داد.
جشن مشترك انسان و طبيعت، يادگار بايستهی نياكان نيكآيينمان را شادباش میگويم.