نیم‌نگاهی به نوروز؛ این جشن نیاکان خردمند ما

دکتر نورمحمد نورنیا؛ نویسنده و استاد دانش‌گاه

توده‌ها از فرهنگ‌شان شناخته می‌شوند و آن، شناساننده‌ی مایه و پایه‌ی گروهی و خودی یک گروه و مردم است. ارچند واژه‌ی تمدن با آن یک‌جا بکار برده می‌شود؛ اما از هم‌دیگر جدایند. گروه‌ها، بی‌فرهنگ نیستند؛ اما بسیارند گروه‌هایی که تمدن ندارند. با آن هم می‌توان گفت که فرهنگ پربار، می‌تواند تمدن‌زا باشد و تهداب تمدن را بگذارد.

فرهنگ یک ملت، زندگی معنوی آن ملت است که اندیشه‌ها، پندارها وآیین‌های برگزارشونده در آن سرزمین را به هم‌روزگاران و آیندگان،  می‌شناساند و پایایی مردم در گرو اندیشه‌های‌شان است.

در این‌نوشتار، جشن نوروز وآیین‌های نوروزی را ـ‌که مانده از فرهیختگان آریایی‌ست‌ـ پی‌گرفته‌ام و با چشم‌داشت بر نامه‌های نویسند‌گانی که پیش از این در پیرامون نوروزِ گشن‌بیخ نوشته‌اند؛ کار را به پایان برده‌ام.

 

نوروز

نوروز یک واژه‌ی آمیخته است که از آمیزش «نو» (تازه) و «روز» پدید آمده است. روز را، «روج» هم گفته‌اند (فرهنگ عمید، در روشنی به واژه‌ی نوروز).

در آریاناویژه جشن‌های بسیاری برگزار می‌شده است؛ مانند: سده، مهرگان، یلدا و… . نوروز هم، یکی از آن جشن‌های آریایی است و مشهورترین آن‌ها. برهان قاطع این واژه را برخاسته از پنداری دانسته که آفرینش دنیا و پیدایش آدم را در همین روز می‌دانسته‌اند.

نوروز درگاه‌شمار هجری آفتابی با اولین‌روز از آوام[1] بهار برابر است. نوروز در ایران، افغانستان و تاجیکستان، آغاز سال نو شمرده می‌شود. در هشتم شهریور/سنبله 1388 خورشیدی، نوروز را سازمان دانشی و فرهنگی ملل متحد، هم‌چون آیین جهانی به ثبت رساند (یمام، 1389: 1).

به پیدایش جشن نوروز در نامه‌های کهن؛ مانند: تاریخ طبری، شاه‌نامه‌ی فردوسی، آثارالباقیه، نوروزنامه و… به گونه‌ی گسترده پرداخته شده است. جمشید را پایه‌گذار نوروزگفته‌اند. در شاه‌نامه‌ی فردوسی، پایه‌گذاری نوروز این‌گونه روشن شده است: جمشید فرمان داد تا تخت گوهرنشانی بگذارند و با تاجی نگاره‌مند که داشت، بر آن نشست و با رسیدن خورشید بالای تاج زرین او، روشنایی بزرگی پدیدار شد و مردم خوشی و شادی کردند و آن روز را روز نو خواندند که برابر بود به روز اول فروردین‌ماه.

در مجله‌ی فرهنگی آریانا درباره‌ی نوروز از گفته‌ی فردوسی، چنین آمده است: جمشید بعد از یک‌سری دگرگونی‌های گروهی برتخت زرین نشست و آن روز، روز هرمزد بود؛ روز یکم  برج حمل/فروردین‌ماه. هرمزد روز اول فروردین را می‌گفتند؛ چون مردم این شگفتی را از او دیدند، جشن گرفتند وآن روز را نوروز خواندند.

پیروان زردشت را باور بر آن بود که در روز ششم فروردین‌ماه، زردشت کام یافت که با اهورامزدا سخن بگوید، بنابراین، این روز را به نام «نوروز» جشن می‌گرفتند.

صاحب‌نظر مرادی در نامه‌ی آریانا وآریاییان در پیوند به پیدایش نوروز گفته‌است: نوروز جشن تاج‌پوشی (یماـ‌جمشید) پیش‌وای دودمان آریایی پیش‌دادی می‌باشد. نوروز؛ روز یکم بهار در سال خورشیدی است که درآن، آفتاب به برج حمل برمی‌آید و روز و شب را هم‌اندازه می‌سازد. آریاییان دو آوام در سال را می‌شناختند: یکی سرما و دیگری گرما. بنابر گزارش‌ها از نامه‌ی اوستا: در آغاز، آوام سرما ده ماه و آوام گرما، دو ماه بود؛ اما پسان‌ها آوام گرما، هفت ماه و سرما پنج ماه گردید (مرادی، 1389: 263).

صالح‌محمد خلیق در نامه‌ی جشن‌های‌ آریایی، پیرامون پیدایش نوروز چنین نوشته ‌است: بر پایه‌ی اسطوره‌های کهن، کیومرس نخستین فرمان‌روای آریایی‌ست که نوروز را بنا نهاده است و تاریخ را از آن آغاز کرده… (ر.ک. خلیق، 1388).

فردوسی در شاه‌نامه پیدایش جشن نوروز را در زمان جمشید، این‌گونه سروده است:

به فرکیانی یکی تخت  ساخت       چی مایه بدو گوهراندرنساخت

که چون خواستی دیو برداشتی        ز هامون به گردون برافراشتی

چوخورشید تابان میان هــــــوا        نشسته بر او شـــاه فـــــرمانروا

جهان انجمن شـد بَرِ تخت اوی        ازآن برشــــــده فره‌ی بخت اوی

به جمشید برگـــــوهر افشاندند         مرآن روز را «روزنو» خواندند

ســــــرسال نو هرمز فرودین         برآسوده از رنج، تن، دل زکین

به نوروز نو شاه گیتی فــــروز         برآن تخت بنشست فیروز روز

بزرگان به شــــادی بیاراستند         می و رود و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ ازآن روزگار        بمانده ازآن خسروان یادگار (فردوسی، 1387: 37)

 

گستره‌‌ی سرزمینی نوروز

 آریانا که مهد پایه‌گذاران نوروز بوده، امروزه دربرگیر: افغانستان، ایران امروزی، تاجیکستان، ‌بخش‌هایی ‌از فرارود، آذربایجان، عراق، سوریه، ترکمنستان، قزاقستان و ترکیه می‌باشد (ویکی‌پیدیا)؛ اما با توجه به برخی از دگرگونی‌ها میان آیین‌های نوروزی در این کشورها، شماری از این کشورها آن را باشکوه‌تر برگزار می‌کنند و این مانده‌ی فرهنگی را گرامی‌تر می‌دارند. این دگرگونی‌های فرهنگی در پیوند به جشن نوروز، درخور ستایش است و به پرباری این فرهنگ آریایی افزوده است که پایداری آن را بیش‌تر می‌کند.

اشاره‌ای به نوروز در تاریخ

پس از پایه‌گذاری، نوروز همواره مورد توجه‌ی شاهان و درباریان آنان قرارگرفته و از آن زمان تا کنون ارج‌گزاری شده/می‌شود.

وقتی تاریخ دودمان‌های گوناگون را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که نوروز چه پیش از اسلام و چه پس از آن، به گونه‌ای برگزار می‌شده و رستاخیز زندگی نام نهاده می‌شده است.

نوروز در دور هخامنشیان (از599 تا 330 پ.م.) هم‌چون یک جشن کهن برگزار می‌شده وشاهان هخامنشی آیین‌های ویژه‌ی نوروزی را بر پا می‌داشتند و نمایندگان گروه‌ها و تبارها با پوشاک فرهنگی خود، نوروز را در کاخ «آپادانا» در برابر شاه جشن می‌گرفتند و پیشکش‌های خود را به شاه می‌بخشیدند (بلوکباشی، 1381: 49).

پس ازگسترش اسلام در سرزمین‌های آریانا، بخشی بزرگ ازآیین‌های کهن آریایی با همان فر و شکوه دیرینه پابرجا ماندند.

عبدالصمد بن علی از پدربزرگ خود بازگفت کرده است که: در نوروز جام سیمین پر از شیرینی بود، برای پیغمبر آوردند. پرسید که این چیست؟ گفتند: امروز جشن بزرگ فارسی‌زبانان است. گفت: آری، در این روز بود که پروردگار، عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست؟ گفت: عسکره هزاران مردمی بودندکه از ترس مرگ، ترک دیارکردند و سر به بیابان نهادند و پروردگار به آنان گفت: بمیرید! بمردند؛ پس آن‌ها را زنده کرد و ابرها را امر کرد که برآنان ببارند. از این روست که پاشیدن آب در این روز، هم‌چون آیینی پذیرفته شده است. سپس از حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود تقسیم کرد وگفت: کاش هرروز بر ما نوروز بود و این نخستین بار است که واژه‌ی نوروز به عربی راه یافت (بیرونی، 1363: 325).

نخستین‌باری‌که نوروز در دوره‌ی اسلامی، شکوه و بزرگی خود بازیافت، دوره‌ی عباسیان بود. عباسی‌ها و اموی‌ها به ویژه در هنگام دیوان برمکیان بلخی، جشن‌های آریایی را باشکوه بزرگ می‌داشتند و به شیوه‌ی دودمان‌های باستانی آریایی، هدیه‌های نوروزی و مهرگانی را در نوروز می‌دادند و هم از مردم می‌پذیرفتند و هم خود به دهش می‌پرداختند. شاعران عرب در ستایش نوروز و مهرگان چکامه‌های بسیاری سروده‌اند که حمزه بن حسن همه‌ی آن‌ها را در نامه‌ای به نام «اشعار السایره فی النیروز و المهرجان» گردآوری کرده است (ر.ک. آرین، 1390).

با روی کارآمدن سامانیان وآل بویه، جشن نوروز باگسترد‌گی بیشتری برگزار می‌شد. شعرهای بازمانده از شاعران دربار سامانیان، گواه این داویده است. این نسل تاجیک‌تبار که پاسدار فرهنگ ریشه‌دار آریایی بود در باززیست فرهنگ، گام‌های گران‌ارج گذاشت و به همین رده غزنویان، سلجوقیان، غوریان، شاهان کُرد، خوارزمشاهیان و… در برگزاری این جشن‌ها کوشا بوده‌اند. در تمام این دوره‌ها جشن‌های نوروز، مهرگان و سده در کنار دو عیداضحی و عیدفطر از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند.

نوروز هم‌چون مانده‌برگ فرهیختگان آریایی از هنگام بنیادگذاری آن تا امروز با توجه به بایسته‌بودن تاریخی و سازگاری آن با انسان‌ها، راه خود را پیموده و جایگاه خود را در روان مردم استوار نموده که هیچ نیرویی توان براندازی آن را ندارد؛ چرا که اگر توده‌ها نخواهند از جشن نوروز یادآوری کنند، بی‌شک آفرینش، پوشاک خود را نوکرده با آراسته‌شدن دامان کوه و دشت، جوش و خروش پرنده‌ها و بی‌قراری دریاها آن را خوش‌آمد گفته و به بزرگی این آوام نوین می‌افزایند و یادآوری یادواره‌ی هزاران سال پیش را در نهاد خود هویدا می‌کنند.

در زمان کنونی نیز، این جشن مورد توجه‌ی مردم قرار داشته و هر سال در برگزاری آن به گونه‌ی نیکو همت می‌گمارند. نوروز در مزارشریف با شکوه‌مندی ویژه‌ای برگزار می‌شود. در مزارشریف در زیارتگاه وابسته به علی، جشن بزرگی به نام میله‌ی گل سرخ، در بازه‌ی چهل روز برگزار می‌شود و مردم همه‌ساله از جاهای گوناگون افغانستان و کشورهای دیگر به شهرمزارشریف آمده و با دلبستگی ویژه‌ای در این میله انبازی می‌کنند. این میله یکی از آیین‌های نوروزی است. آیین نوروزی گل سرخ در بلخ، بزرگترین و باشکوه‌ترین آیین نوروزی درکشور است که از سوی دولت و مردم بر پا داشته می‌شود (خلیق، 1388: 40).

یکی از آیین‌های مردم افغانستان به ویژه در مزارشریف و نیز در کابل برافراشتن جهنده (پرچمی پوشیده با پارچه‌های رنگی) است که به «جهنده‌ی سخی» شناخته‌شده است.

دراین بازه که 40 روز می‌باشد، دیدارگرانی که از استان‌های کشور به مزار سرازیر می‌شوند، مزارشریف انبوه‌تر نسبت به روزهای دیگر می‌شود. مهربانی، دوستی و هم‌زیستی را در هوای شهر می‌توان سود. در این روزها میان‌سرای روضه‌ی شریف از هر گونه مردم پر است و بی برتری‌گزاری و تبارگرایی، مردم با پاک‌بازی هم‌میهنان‌شان را دیدار می‌کنند و با هم‌دیگر در چارباغ روضه به سرگرمی می‌پردازند. مردم این شهر، در این بازه، مهمان‌دار بوده و از دیدارگران، پذیرایی خوبی می‌کنند.

آیین‌های نوروزی

هفت‌میوه

هنگامی که از نوروز نام می‌بریم، بی‌درنگ در یاد ما هفت‌میوه و هفت‌سین فراخواسته می‌شود. هفت‌میوه آیین‌ نوروزی است که از هفت‌میوه‌ی خشک آماده می‌شود. در افغانستان دو روز پیش از نوروز، هفت‌میوه را از میوه‌های خشک؛ چون: سیب، سنجد، بادام، پسته، کشمش، زردآلو و چارمغز و هیل تر می‌کنند و روز نوروز، روی سفره می‌آورند و به مهمانان نوروزی پیشکش می‌کنند. اطعمه‌ی شیرازی در پیوند به هفت‌میوه گفته است:

تا هفت میوه سرد شد و دلپذیرگشت            

دلگرمی‌ام به جانب آن ناگزیرگشت.

هفت‌سین

سفره‌ی نوروزی را خانواده‌ها برای پذیرایی از نوروز و مهمانان نوروزی پهن می‌کنند و درآن هفت گونه خوردنی که واج اول آن «س» باشد، می‌چینند: سبزی، سمنک، سمارق، سرکه، سنجد، سیب، و سیر. هفت‌سین بیش‌تر در کشور ایران شناخته است؛ اما هفت‌میوه در افغانستان از ناموری ویژه‌ای برخوردار است.

 

چرا شماره‌ی هفت؟

شماره‌ی هفت ویژگی‌های آیینی و فرهنگی در نزد مردم‌ها و گروه‌های گوناگون دارد. افشاندن هفت‌دانه‌ی خام در زمین یا غرس‌کردن هفت نهال در نوروز از پیام‌های زردشت است، در دین مانی ‌شماره‌ی هفت پاک پنداشته می‌شده است. این شماره در تورات و انجیل جایگاه ویژه‌ای دارد (نورنیا، 1398: 35). در اسلام هم شماره‌ی هفت، دارای جایگاه ویژه است. سوره‌ی فاتحه در قرآن از هفت آیت به نام «سبع‌المثانی» ساخته شده است و آن آغاز قرآن است. هفت آسمان، داستان هفت گاو لاغر و فربه در سوره‌ی یوسف نیز در قرآن یاد شده‌اند که برجستگی شماره‌ی هفت در اسلام را آشکار می‌سازد. هفت‌بار گشتن پیرامون کعبه در آیین‌های اسلامی و… .

در اسطوره و تأریخ فارسی‌زبانان نیز شماره‌ی هفت دارای مرتبه‌ای ویژه است. همراهان داریوش با خود او هفت نفر بوده‌اند. در نقش رستم بالای آرامگاه داریوش، هفت نقش ملاحظه می‌شود. اژدهای هفت‌سر نامور است و هفت خوان رستم  و اسفندیار نیز زبان‌زد است.

فرهنگ توده نیز درگیر این شماره است؛ چون: هفت کوه سیاه در میان، هفت قلم آرایش زنان، زنِ هفت‌کیره، هفت شکم صغیر، هفت قاضی کور، هفت بار دهن را شستن و نام کسی را گرفتن، هفت کنیز سیمین‌بر، هفت اقلیم و به همین رده، هفت روز هفته و… بخش‌های مهم هفت‌باوری مردم‌اند.

 

سرچشمه‌ها

آرین، نصیر. (1390). نگرشی برتاریخ تمدن اسلام. دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه، چاپ دم.

بلوکباشی، علی. (1381). نوروز؛ جشن نوزایی آفرینش. تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی، چاپ سوم.

بیرونی، ابوریحان. (1363). آثارالباقیه «ترجمه‌ی اکبر داناسرشت». تهران: انتشارات امیرکبیر.

جمعیت اصلاح و انکشاف اجتماعی افغانستان، (1386). حکم نوروز در شریعت اسلام. بخش فرهنگی و نشرات.

خلیق، صالح محمد. (1388). جشن‌های آریایی. کابل.

عمید، حسن. (1386). فرهنگ عمید. تهران: انتشارات امیرکبیر.

فردوسی، ابوالقاسم؛ (1387)؛ شاه‌نامه‌ی فردوسی «به کوشش دکتر نقی‌پور»؛ تهران: آنزان.

مرادی، صاحب‌نظر. (1389). آریانا وآریاییان. کابل: انتشارات سعید.

نورنیا، نورمحمد. (1398). عطر نمناک سفال. بلخ: مطبعه‌ی صورتگر، چاپ سوم.

یمام، مسعود. (1389). نوروزنامه‌ی پرواز. کابل: کانون فرهنگی پرواز.

برابرگذاشته‌ی فارسی شماری از واژگان عربی در این نوشته

بازگفت: روایت

هم‌چون: به عنوان، به مثابه

نامه‌: کتاب

دیوان: وزارت‌خانه

دهش: سخاوت

داویده: مدعا

برابرگذاشته: معادل

ریشه‌دار:  اصیل

باززیست: اِحیا

آوام: فصل

رده: ترتیب

شماره: عدد

مانده‌برگ: میراث

بایسته‌بودن: اهمیت

بازه: مدت

انبازی: اشتراک

سودن: لمس کردن

میان‌سرا: صحن

دیدارگر: زایر

فراخواسته‌شدن: تداعی

ناموری: شهرت

——————————————-

[1] – کوشیده شده که این نوشته به فارسی ناب نگارش یابد و واژه‌نامه‌ی فارسی در پایان نوشته هست.

Blueye TV وب‌سایت
بلوآی یک رسانه دیجیتالی است که برنامه و مستندهای تلویزیونی، پادکست‌‌ها، مجله‌های علمی - پژوهشی «کاخ بلند» و «نوروزنامه» و مقاله‌های پژوهشی را تهیه کرده از طریق وبسایت و شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Blueye TV