نوروز در قصیدهی فارسی

بهشته خُرم؛ نویسنده و پژوهشگر
نوروز برای اکثر شاعران و نویسندگان فارسیزبان، از گذشته یک مناسبت بسیار مهم و مرکز توجهی آنها به طبیعت بوده است. این توجه در میان قصیدهسرایان باعث شده است تا در دورههای مختلف در توصیف این جشن باستانی بنویسند. از همینرو میتوان با مطالعهی آثار ادبی یک سرزمین، به جوانب مختلف آشکار و پنهان فرهنگ مردمان آن پی برد و علاوه بر شناخت دیدگاه اقوام مختلف نسبت به پدیدهها و موضوعات گوناگون، رسوم و آیینهای ایشان را نیز در مناسبتها و وقایع مختلف مورد بررسی قرار داد. از سویی دیگر، ادبیات رسانهی عواطف و احساسات بشر است و اگر این موضوع را به عنوان یک کلیت در نظر بگیریم، احساسات آدمی به طبیعت و پدیدههای مرتبط با آن میتواند به عنوان جزئی از این کل محسوب گردد.
ستایش از بهار و یادآوری از جشن نوروز، در طول زمان و در بخشهای مختلف جغرافیای زبان فارسی، با نوسانات و تفاوتهایی در رویکرد شاعران همراه بوده است. ادبیات بهعنوان آیینهای برای نمایش فرهنگ و اندیشهی یک ملت است؛ این ادعا بدان معناست که آنچه فردی اندیشیده میشود و آنچه به صورت رفتار خاصی از این اندیشه بروز میکند، در ادبیات مشخص میشود.
در ارتباط به تاریخچهی پیدایش جشن نوروز باید گفت که «سببِ نهادن نوروز آن بوده است که چون بدانستند که آفتاب را دو دور بود: یکی آنکه هر سهصد و پنج روز و ربعی از شبانهروز به اول دقیقهی حمل باز آید، به همان وقت و روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند آمدن؛ چه هر سال از مدت همی کم شود؛ و چون جمشید آن روز دریافت؛ نوروز نام نهاد و جشن آیین آورد و پس از آن، پادشاهان و دیگر بزرگان بدو اقتدا کردند.» (کزازی، دکتر جلالالدین، جشن بازگشت به آغاز).
این مقاله از لابلای سرودههای قصیدهسرایان معروف شعر فارسی نگارش یافته است. قصیدهسرایان مشهوری؛ چون: رودکی سمرقندی، دقیقی بلخی، فرخی سیستانی، عنصری بلخی، منوچهری دامغانی، قطران تبریزی، ناصرخسرو قبادیانی، مسعود سعد سلمان، سید حسن غزنوی، سوزنی سمرقندی، انوری ابیوردی، خاقانی شیرازی، سعدی شیرازی، امیرخسرو دهلوی، سلمان ساوجی، قاآنی شیرازی، ادیبالممالک فراهانی و ملکالشعرای بهار. این شاعران با استفاده از تصویرسازیهای زیبا، نوروز را به عنوان نمادی از تازگی، شادابی و زندگی جدید توصیف کردهاند. آنها احساسات و امیدهای مرتبط با فصل بهار و آغاز سال جدید را به خوبی به خواننده منتقل کردهاند. قصیدههای این شاعران، نه تنها نوروز را به عنوان یک رویداد فصلی، بلکه به عنوان نمادی از شروع تازه و آغازی خوش برای فارسیزبانان تجسم کرده و این آغاز جدید را به عنوان یک فرصت برای زندگی بهتر و روزهای خوش بیان کردهاند.
این قصیدهها، نوروز را به عنوان عید فارسیزبانان، شروع تازه و وقتخوشگذشتاندن نیز آوردهاند. این آثار نه تنها به جشن نوروز و تجلیات آن پرداختهاند، بلکه از این طریق شعر، فرهنگ و ادبیات فارسی را به شکلی متفاوت و زیبا به نمایش گذاشتهاند. این آثار همچنین نشان از اهمیت و تأثیرگذاری نوروز در زندگی و فرهنگ فارسیزبانان را دارد.
نوروز نماد بازگشت به زندگی و آغاز تازگی و سبزی
با بررسی بیشتر قصیدههای قصیدهسرایان، میتوان دید که نوروز به عنوان نمادی از شادابی، زیبایی و آغازی تازه در فصل بهار و بازشدن باغها و بوستانها توصیف شده است.
سال نوست و ماه نو و روز نو
وقت بهار و وقت گل کامگار
**
نوروز و نوبهار دلارام را
با دوستان خویش به شادی گذار (فرخی، 2535: 89-92).
در این قصیده، فرخی سیستانی نوروز را به عنوان نمادی از شروع تازه و زندگی جدید میداند که نه تنها به جشن و شادی مرتبط است؛ بلکه به آغاز یک دورهی جدید امیدواری و خوشبختی نیز اشاره دارد. در متن، اشارههای زیادی به بهار، گلها، باغبانی و شادیهای بهاری و نوروزی وجود دارد که همگی نشاندهندهی شادی و شور و نشاط در این زمان و زمینههای مختلف زندگی است. در قصیدهی دیگری آمده است:
فصل بهار تازه و نوروز دلفریب
همبوی مشک باد و زمین پر ز بوی بان (فرخی، 2535 :310-313).
در این قصیده، بازتاب جشن نوروز به صورتی زیبا و شاداب در تصویرسازی از فصل بهار و جشنوارهی نوروز انعکاس مییابد. تصویری از «گلهای لعلگون گهر» و «زمین پر از بوی بان» نشان از زیبایی و شادابی طبیعت در این روزها را دارد. اشاره به «صلصل بیدلان» و «بلبل عاشقان غمین» نمایانگر شادی و هیجان زندگی در این روزهای خوش و خرم است. در قصیدهی دیگری فرخی چنین هنرمندانه به ستایش نوروز میپردازد:Top of Form
از پی تهنیت روز نو آمد بر شاه
سدهی فرخ روز دهم بهمن ماه
به خبردادن نوروز نگارین سوی میر
سهصد و شست شبانروز همیتاخت به راه
چه خبر داد؟ خبر داد که تا پنجه روز
روی بنماید نوروز و کند عرض سپاه (فرخی، 2535: 334-335).
در این قصیده، منظور از «نوروز» جشن نوروز به عنوان یک رویداد مهم و محبوب در جامعه است. تصویر نوروز به عنوان روزی از فرخندهترین روزهای سال ظاهر میشود که با پیآمد مثبت و خوشآیندی همراه است.
عنصری بلخی همچنان در قصیدهای نوروز را نماد رویش دوباره و شروع تازگی در طبیعت میداند.
باد نورزی همی در بوستان بتگر شود
تا ز صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود…
دفتر نوروز بندد بوستان کردار شب
تا کواکب نقطهی اوراق آن دفتر شود (عنصری، 1363: 24).
در این قصیده، تصویر باغهای پر از رنگ و بوی خوش و شادی که به وسیلهی باد نوروزی به تازگی تزیین شدهاند، نمادی از آغاز فصل بهار و جشنوارهی نوروز است. در این تصویر، باغها مثل کلبههای بزرگی شدهاند که پر از زیبایی و شادمانیاند. توصیفاتی از تغییر و تحول طبیعت و محیط، نشان از اثرگذاری جشن نوروز بر همه چیز است. هر چیزی به صورت لعبتی دیگری تغییر میکند و از زیبایی و شادی نوروز بهره میبرد. در قصیدهی دیگری نوروز را میراث پادشاهان ایرانی میداند.
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث به نزدیک ملوک عجم از جم (عنصری، 1363: 193).
این قصیده با توصیف جشن و شادمانی نوروزی که به عنوان نمادی از شکوه و آرایش عالم که با ورود فصل بهار و جشنهای نوروزی، زنده میشود آغاز میگردد. در این قصیده با توصیفات شعری جشن و شادمانی نوروز را به تصویر کشیده و تأثیر آن بر جوامع و طبیعت را به نمایش میگذارد.
ناصر خسرو قبادیانی بلخی در قصیدهای در این مضمون در ارتباط به نوروز چنین میآورد:
بدیدی به نوروز گشته به صحرا
به عیوق ماننده لالهی طری را؟ (ناصر خسرو، 1304-1307: 13).
ناصر خسرو در این قصیده، توصیفاتی از شکوه و زیبایی طبیعت در روزهای نوروزی، مانند رونق گلها و نور خورشید که جشن و شادمانی جشن نوروز را تکمیل میکنند به تصویر میکشد. در قصیدهی دیگری نوروز را به عنوان آغازی تازه و امیدبخش نشان داده که از پس آن باغبانی و پرورش، میوههای جدید به وجود میآید.
به قول چرخ گردان بر زبان باد نوروزی
حریر سبز در پوشند بستان و بیابانها…
نداند باغ ویران جز زبان باد نوروزی
به قول او کند ایدون همی آباد ویرانها (ناصر خسرو، 1304-1307: 19).
بازتابهای نوروزی، بهار، گل، باغ، سبزی و… در این قصیده به تصویر کشیده شدهاند؛ به عنوان مثال، در بیتی میخوانیم: «به سیر اندر ز حکمت بر زبان مهر و آبانها/خزان گوید به سرماها همین دستان دی و بهمن». در اینجا، «حکمت» و «مهر و آبان» به تصویر شعاعهای نوروزی و امیدواری که در محیط نوروز به وجود میآیند، میاندیشاند. همچنین، اشاره به «سرماها» و «دستان دی و بهمن» نشاندهندهی گذشت زمستان و ورود بهار و فصل نوروز است. در بیت دیگری: «به قول چرخ گردان بر زبان باد نوروزی/حریر سبز در پوشند بستان و بیابانها» نیز به تصویر میکشد که باد نوروزی، همچون یک فرش سبز و لطیف، زمینهای را برای ظهور زیباییها و زندگی جدید فراهم میکند. واژههای «حریر سبز» و «بستان و بیابان» نیز از تصاویر مرتبط با نوروز و بهار استفاده شدهاند.
ز رومت کاروان آورد نوروز
ز فنصور آرد اکنون مهرگانت (ناصر خسرو، 1304-1307: 84).
در این قصیده، بازتاب جشن نوروز در این نمادها قابل مشاهده است: بهار و زمان نو؛ تغییراتی که در جهان اتفاق میافتد، اشارهای به تحولات موسمی، و از زمستان به بهار و نوروز. عبارتهای «دگر شد» و «دگر گشتی» نشاندهندهی تغییرات زمانی و فصلی هستند. تجدید زندگی و شادی، مفهوم عروسی و پرنگاری به طرزی مجازی توصیف شده است که به تجدید زندگی و شادی در فصل نوروز اشاره دارد. بیان «رخ از گلنار و از لاله دهانت» به نشاندادن شادابی و زیباییهای مرتبط با فصل بهار و نوروز میپردازد. تحولات مثبت، تصویری از پیروزی و تحولات مثبت؛ مانند: آمدن نوروز و مهرگان، به تصویر کشیده شده است. این تحولات به عنوان نمادهایی از شروع دوباره و فرصتهای جدید در زندگی تفسیر میشوند.
شست بار آمد نوروز مرا مهمان
جز همان نیست اگر ششسد بار آید (ناصر خسرو، 1307: 108-109).
در این قصیده، بازتاب جشن نوروز به وضوح قابل تشخیص است. شادی و شور و هیجان بهاری؛ از طریق توصیف گلها، بادامها، و زیباییهای بهاری؛ مانند: شکوفهها و سبزهها، احساس شادی و شور و هیجان بهاری به تصویر کشیده شده است. تجدید زندگی و رونق جدید، از طریق بیان «شست بار آمد نوروز» و «هر که را شست ستمگر فلک آرایش» اشاره به این که با آغاز نوروز، زندگی جدیدی آغاز میشود و امید و رونق جدیدی به جامعه میآید.
قاآنی در قصیدهای، توصیفات شاعرانه از تغییرات در طبیعت، از جمله گسترش ابرها، بادهای معطر، و زیباییهای گلها میآورد.
نوروز تویی و نوبهاران تو
کز طلعت تو جوان شود دنیا (قاآنی، 1363: 59-64).
در این قصیده، منظور از «نوروز» به عنوان نمادی از تجدید و تازهشروعی در زندگی است.
نوروز و جنون من به یک فصل است
نیسان و نشاط من به یکبارست (قاآنی ،1363: 121-123).
در این قصیده، تصویر لالهها و گلزارها، بوستانها و مراتع، سبزهها و جویهای آب، شادی و زیبایی و تازگی فصل بهار و آغاز نوروز است.
عطار نیشاپوری؛ عارف بزرگ زبان فارسی در قصیدهای به نوروز رنگ و بوی عرفانی، معنوی و عاشقانه میبخشد.
ارغوان هر سحری شبنم نوروزی را
بهر تسکین صبا همچو شرر میآرد (عطار، 1321: 702-704).
در این قصیده، عطار برعلاوهی تصاویر زیبا و توصیفات جذاب از توصیف بوی گل و زیباییهای فصل بهار و زیباییهای طبیعت را با مفاهیم مذهبی و اسطورهها میآمیزد. به طور خاص، در این شعر، مفاهیمی همچون عشق، شور و شادمانی و زیباییهای فصل بهار به تصویر کشیده میشوند. توصیف بوی گل و نسیم سحر. شاعر ابتدا به توصیف بوی گل و نسیم سحر میپردازد که از بهشت به دنیا میآید و زیبایی و شادی را به همراه دارد. او با استفاده از تصویری کلامی از عیسی، این بوی طبیعت را به ما روایت میکند. تشبیه به عشق و شور عاشقانه؛ شاعر زیبایی بوی گل را به عشق و شور عاشقانه تشبیه میکند. او تصویری از دلی سوخته و داغدار را که از بوی گل زنده میشود، به تصویر میکشد. در بخشهای مختلف شعر، عطار به داستانها و اسطورههای ادبی و دینی اشاره میکند، از جمله داستان عشق لیلی و مجنون، داستان یوسف و زلیخا، و داستانهای دیگری که زیبایی و عشق را به تصویر میکشند.
سلمان ساوجی قصیدهسرای قرن هشتم هجری در قصیدهای نوروز را به عنوان نمادی از زمانی شاد و شکوهمند توصیف میکند و در قصیده چنین میآورد:
چمن از بلبل و گل، برگ و نوایی دارد
عالم از طلعت نوروز صفایی دارد…
ابر نوروز همه روز، چو من مینالد
هیچ شک نیست که او نیز هوایی دارد (ساوجی، 1371: 209-210).
در این قصیده، شاعر از امثال و تصاویر طبیعی و فرهنگی استفاده کرده است که به ترکیب زیبایی از زبان و تصویرسازی کمک کردهاند. برخی از این امثال و تصاویر عبارتند از: چمن، بلبل و گل؛ این تصاویر به رونق و زیبایی فصل بهار اشاره دارند و به عنوان نمادهایی از تازگی و شادابی در ادبیات فارسی شناخته میشوند. سرو؛ به عنوان نمادی از طول عمر و اصالت، و نی، به عنوان نمادی از موسیقی و شادی، که از دیرباز در فرهنگ فارسیزبانان وجود دارد. جمشید و سلیمان؛ اشاره به شخصیتهای اسطورهای و تاریخی که در ادبیات و فرهنگ فارسی جایگاه ویژهای دارند. این تصاویر و امثال آن، با توجه به مفهومی که شاعر به نوروز میبخشد، مفهوم شادی، تازگی، و رونق را به تصویر میکشند و زیبایی و غنا را به قصیده اضافه میکنند.
ملکالشعرا بهار هم در قصیدهای با توصیف تصاویر زیبا از طبیعت در فصل بهار، شادی و خوشبختی نوروز را به تصویر میکشد.
نوروز فرخجسته فراز آمد
در موکبش بهار خوش دلبر
آن یک طراز مجلس و کاخ بزم
این یک طراز گلشن و دشت و در (بهار، 1354: 163).
در این قصیده، نوروز به شکل یک جشن و جشنواره با جزئیات و نمادهای فصل بهار و نوروزی توصیف شده است؛ بهطور خاص: خندهی کبک نر و ابر تیره؛ این تصویر، نوروز را به عنوان فصلی از آغاز و شادی، که از روی سیاهی و غم و اندوه به سوی روشنایی و خنده راه میاندازد، ترسیم میکند. خورشید زرد و ابر سیه؛ تضاد بین آفتابی درخشان و ابرهای تاریک، نشاندهندهی آغازگر و نورانیبودن نوروز است. نمادهای گل و باغ و مزرعه؛ وجود گلها، باغها و زمینهای کشاورزی، به شکل نمادین، برای آغاز فصلی تازه و پر امید، به وجود آمده است. برف از ستیغ کوه فرو غلتد؛ این تصویر نیز به اتمام زمستان و آغاز بهار، که با گذشت زمستان سختیها و سرما، برفها از بر فرو میریزند، اشاره دارد. باغ از شکوفه چون فلک از اختر؛ تصویر باغی که به شکوفهها و پرورشیافتههای رنگارنگ پر از زندگی و شادی میباشد. همهی این نمادها و تصاویر، نوروز را به عنوان آغازی نو، پر از شادی، امید و زیبایی ترسیم میکنند.
باز به پا کرد نوبهار، سرادق
بلبل آمد خطیب و قمری ناطق
طبل زد از نیمروز لشکر نوروز
وز حد مغرب گرفت تا حد مشرق (بهار، 1354: 610).
در این قصیده، ملکالشعرا بهار با توصیف تصاویر زیبا و شگفتانگیز از ورود نوبهار و فصل نوروز، زیبایی و شادی این فصل را به تصویر میکشد و در این قصیده جزییاتی که به نوروز اشاره دارند عبارتند از:«باز به پا کردن نوبهار»؛ نمادی از آغاز و شروع دوباره، همچون نوروز. «طبلزدن از نیمروز لشکر نوروز»؛ نمادی از اعلام شادی و جشن در آغاز سال نو. «غنچهها که به گونهی لب عذرا میخندند و ابر که به سان دیدهی وامق میگرید»؛ تصاویری از آغاز روزهای شاد و آرام بهاری. «مزاج عشق و امید و شادی»؛ توصیفی از این که همهچیز در طبیعت، از گل تا ابر، از خوشحالی و شادی برخوردار است. «خواستاری از خداوند»؛ در ختم قصیده، شاعر از خداوند خواهان مهر و لطف ماندگار برای همهی موجودات است. این تصاویر و جزییات نمادین نوروز، آغازی روشن و پرامید است که مردم را به امید و خوشی برای سال جدید وامیدارد.
نوروز؛ عید فارسیزبانان
نوروز به عنوان یکی از جشنهای باستانی و تاریخی، که از دیرباز میراث فرهنگی و مذهبی اقوام مختلف در مناطق مختلف جهان بوده است، در کشورهایی که این جشن را جشن میگیرند، به ویژه در کشورهایی با فرهنگ و زبان فارسی، تجلیل و احترام ویژهای دارد. این جشن باستانی، به عنوان نمادی از عید در ادبیات و اشعار شاعران فارسیزبان به تصویر کشیده شده است و همواره به عنوان عید ملی و فرهنگی این اقوام شناخته شده است. فرخی سیستانی در این قصیده با استفاده از تصویرسازی زیبا و اشارههای شعری، از جشن و شادمانی نوروز و از زیباییهای این فصل مهم در فرهنگ و ادب فارسی سخن میگوید.
فرخنده باد بر ملک این روزگار عید
وین فصل فرخجسته و نوروز دلستان (فرخی، 2535 :310-313).
سلمان ساوجی در بیتی از قصیده، به نوروز به عنوان عید و جشنی که به صورت مجلل و با شادی و خوشحالی جشن گرفته میشود، اشاره دارد. در اینجا، شاعر به صنم (یا معشوق) اشاره میکند و او را فراخوانده تا به همراهی او و در کنار او، نوروز را پیش آرد.
عید است بر خیز ای صنم ، پیش آر پیش از صبحدم
در یاد جمشید زمان ، خام خم اندر جام جم (ساوجی، 1371: 275-277).
این بیت نیز به یاد زمانهای گذشته و شکوه جمشید، پادشاه ایرانی از روی مفاخر تاریخی و فرهنگی، اشاره دارد. همچنین با ذکر «خام خم اندر جام جم»، به میهمانی و جشنی شادانه که با آمدن نوروز آغاز میشود، اشاره میکند.
در طول تاریخ، جشن نوروز و سایر جشنهای فرهنگی و تاریخی به عنوان نمادی از اتحاد و همبستگی در جامعه ثبت شدهاند. قاآنی این قصیدهسرای برجسته در یک قصیده، از این نماد عید نوروز برای بیان ارزش اتحاد و همبستگی استفاده کرده است.
عید شد ساقی بیا درگردش آور جام را
پشتپا زن دور چرخ وگردش ایام را
سین ساغر بس بود ای ترک ما را روز عید
گو نباشد هفت سین رندان دردآشام را (قاآنی، 1363: 64-65).
در این قصیده، شاعر با جزییات زیادی به مفهوم و اهمیت عید نیز اشاره میکند: ساقی و جام می؛ اشاره به اجلاس و مراسمی که با حضور ساقی و جام می، شادی و خوشحالی دوباره در جمع مردم بروز میکند. او همچنین از تبدیلات معنوی و احساسات عمیقتری که در این روزها در دل مردم رخ میدهد، سخن میگوید.
خجستهبادگویی نوروز
این عبارت از زمان پیدایش نوروز به معنای آرزوی خوبیها و نیکیها در آغاز فصل جدید و آغاز سال نو در حوزهی نوروز بهکار میرود و شاعران زیادی در دورههای مختلف زمانی از فرارسیدن نوروز به سبب فرخنده و خجستهدانستن این روز، در قالبهای مختلف شعر سرودهاند.
روزت همه فرخنده و نوروز مبارک
هر روز به دیدار تو نوروز جهان را (ساوجی، 1371: 130-131).
سلمان ساوجی در این قصیده از فرارسیدن نوروز و آغاز فصل بهار سخن گفته و خجستهباد میگوید. با توصیفات طبیعت در نوروز؛ شاعر با توصیفاتی از زیباییهای طبیعت در روز نوروز، از جمله زیبایی گلها، بوی مشک و آبیاری فراوان، بازتاب جشن و شادی نوروز را به تصویر میکشد. با حضور عشق و شادی در جهان سخن میگوید. او با تشبیهاتی به آب، باد، گل و سبزه، زیباییهای این فصل را توصیف میکند و با آغاز نوروز، امیدوار به آغازی جدید و پر امید برای همه میباشد و در قصیدهی دیگری گفته:
روز نوروزت مبارک باد و هر روز از نوت
ابتدای دولتی کان را نباشد انتها (ساوجی،1371 : 134-136).
در این قصیده، شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی و رمزگونه، شادی و زیبایی فصل نوروز را به نمایش میگذارد و آن را با شادابی و تازگی قلبی و روحی ارتباط میدهد. او نشان میدهد که در نوروز، همه چیز از سر و سامان و نوید شادی و خوشبختی پراکنده است.
در تصویری زیبا، سنایی میگوید:
باد فرخندت نوروز و رجب اندر عز
باد چونین دو هزارت مه نوروز و رجب (سنایی: 38-39).
که اینجا نوروز به معنای زمان شادابی، شادی و جلال توصیف شده است. با استفاده از این تصویر سنایی میخواهد بیان کند که نوروز، برای دلها و جهانیان، زمینهای از شادابی و شادی فراهم میکند و همچنین باعث شکوفایی و زیبایی جهان میشود. اشاره به گلبنی که راست و سرسبز میشود، از جمله تصاویری است که به نوروز و بازشدن گلها در این فصل اشاره دارد. تصاویری از مژهها و نرگسها که از زیباییهای طبیعت در فصل بهار میباشند.
مسعود سعد، جشن نوروز را به شیوههای مختلفی بیان میکند.
خجسته بادت نوروز و نوبهار گزین
هزار سالت بادا به عز و ناز بقا (مسعود سعد، 1364: 27-30).
در این قصیده، شاعر با توصیفاتی از زیباییهای طبیعت در فصل بهار، از جمله آسمان آبی با ابرهای سفید، صحرای پوشیده از گلها و باغهای بهشتی، بازتاب جشن و شادی نوروز را ترسیم میکند و با توصیف رفتار و احساسات مردم در این روزهای پرشادی، از جمله خنده و گریه، شادمانی و غم، بازتاب جشن نوروز را به تصویر کشیده و زیباییهای این فصل را به زبان شعر بیان میکند.
ملکالشعرا بهار نوروز را به عنوان نمادی از شادی، سرور و زیبایی توصیف میکند:
رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود
درود باد بر این موکب خجسته، درود (بهار، 1354: 327).
در این قصیده، شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و شعری پراحساس، زیباییها و شادیهای این فصل را به توصیف میپردازد. او نوروز را به موکبی از زیبایی و شادی تشبیه کرده است که با ورودش، زیبایی و شادی به همه جا فرامیرسد. از تصاویری چون مینا، سیم، گوهر، لؤلؤ، بادام، گهر، لاله و… استفاده کرده که همه به زیبایی و شادی نوروز اشاره دارند.
همرویدادی نوروز با عید مسلمانان
نوروز و عید مسلمانان به عنوان دو رویداد مهم و نمادی از اتحاد و همبستگی در جامعهاند که هرکدام نشاندهندهی ارزشهای اجتماعی و دینی مختلفیاند که در همسازی و یگانگی اجتماعی نقش دارند. وحشی بافقی شاعر سدهی دهم در قصیدهای از تلاقی این دو عید یاد کرده.
ببین صحبت عید با مدت گل
ببین ربط نوروز با عید قربان (بافقی، 1380: 176).
**
الا تا به هر قرن یک بار باشد
ملاقات نوروز با عید قربان
همه روز تو عید و نوروز باد
وزان عید و نوروز عالم گلستان (بافقی، 1380: 178).
در این قصیده، نوروز به عنوان جشنی از اتحاد و همبستگی در جامعه بیان شده. شاعر به توصیف زیباییهای طبیعت در فصل بهار و روزهای نوروزی میپردازد که نمادی از اتحاد و همبستگی در بین اجزای طبیعت وجود دارد. در این قصیده، عید قربان نیز به عنوان یکی از مراسم مهم دینی در اسلام آورده شده است که نمادی از اتحاد و همبستگی میان مسلمانان است. از این رو، با ذکر عید قربان در کنار نوروز، شاعر میخواهد این اتحاد و همبستگی را تاکید کند و ارتباط بین این دو جشن را بیان کند.
نتیجهگیری
نوروز به عنوان یکی از مهمترین مناسبتهای فرهنگی و اجتماعی در ادبیات فارسی، بازتابی عمیق و گسترده داشته و به عنوان نمادی از شادی، زیبایی، و تجدید حیات در ادبیات مورد توجه و ستایش شاعران قرار میگیرد. شاعران در زبان شعر، نوروز را به عنوان زمانی از شادی و سرور در زندگی انسانها توصیف میکنند و با اشعار غنی و تصویرسازیهای زیبا، این مناسبت را به عنوان فصلی از شادی و زیبایی بهار و جشنهای نوروزی به خواننده منتقل میکنند.
همچنین، تفاوتها و نوسانات در نگاه و رویکرد شاعران نسبت به این مناسبت، از طریق قصیدهها و شعرها نمایان میشود. برخی شاعران به زیباییها و شادیهای نوروزی اشاره نموده و از تصویرسازیهای زیبا برای توصیف آن استفاده میکنند، در حالی که برخی دیگر نوروز را به عنوان نمادی بازگشت به زندگی، امیدواری و سبزی و تازهگی در طبیعت توصیف میکنند. این تفاوتها در رویکرد شاعران نشان از تغییرات و تحولات در زندگی و فرهنگ جامعه دارند که در ادبیات بازتاب مییابند.
به علاوه، در میان تکرارها و کلیشههای مرتبط با نوروز، شاعرانی وجود دارند که با ابتکار و نگاههای متفاوت به این مناسبت نگاه میکنند و با اضافهکردن تنوع به شعرها و متون مرتبط با نوروز، به آنها ارزش افزوده میدهند. در نتیجه، نوروز به عنوان یک فرصت برای شادی و سرور در زندگی انسانها شناخته شده و در ادبیات به عنوان یکی از موضوعات محبوب و مهم مورد بررسی و توصیف قرار میگیرد.
سرچشمهها
1. کزازی، دکتر میر جلاالدین؛ (1371)؛ نوروز، جشن بازگشت به آغاز؛ تهران شماره چهارم.
2. سیستانی، فرخی؛ (2535)؛ دیوان حکیم فرخی سیستانی؛ تهران: چاپخانه وزارت اطلاعات و جهانگردی.
3. بلخی، عنصری؛ (۱۳۷۵)؛ دیوان استاد عنصری بلخی”به کوشش دبیر سیاقی”؛ تهران: انتشارات کتابخانه سنایی.
4. خسرو، حکیم ناصر؛ (1304-1307)؛ دیوان قصاید و مقطعات حکیم ناصر خسرو؛ تهران: مطبعه مجلس.
5. ساوجی، سلمان؛ (1371)؛ دیوان سلمان ساوجی“به تصحیح ابوالقاسم حالت”؛ تهران: سازمان چاپ خواجه، چاپ اول.
6. شیرازی، قاآنی؛ (1363)؛ دیوان حکیم قاآنی شیرازی “به تصحیح ناصر هیری”؛ تهران: چاپ فراین، چاپ اول.
7. نیشاپوری، عطار؛ (1321)؛ دیوان غزلیات و قصاید عطار” به تصحیح دکتر تقی تفضلی”؛ تهران: چاپ بهمن.
8. غزنوی، سنایی؛ (ب ت)؛ گزیدهیی از آثاری ابوالمجدمجدود بن آدم سنایی غزنوی” به کوشش دکتر علیمحمد صابری، رقیه تیموری و روحالله محمدی.
9. سعد، مسعود؛ (1364)؛ دیوان اشعار مسعود سعد” به تصحیح دکتر مهدی نوریان”؛ تهران: انتشارات کمال، چاپ اول.
10. بافقی، وحشی؛ (1380)؛ دیوان وحشی بافقی” به کوشش محمد حسن سیدان“؛ چاپ هفتم؛ تهران: انتشارات طلایه.
11. بهار، محمد تقی؛ (1354)؛ دیوان اشعار بهار”ملکالشعرا”؛ تهران: چاپخانه سپهر، چاپ سوم.