غور در ایران شاهنامه فردوسی
- Blueye TV
- شهرها در شاهنامه, مقاله

غور یکی از استانهای مرکزی افغانستان است که در گذشته به غرجستان معروف بوده است. «غَر» و «گَر» کوه معنا میدهد، غرجستان یعنی کوهستان. غرچه به معنای کوهنشین یا کسی که در کوه زندگی میکند. معصبی شاعر دورهی سامانی در شعری غرچه را به معنای کوهنشین به کار میبرد:
جهانا همانا فسوسی و بازی
که بر کس نپایی و بر کس نسازی…
صد و اند ساله یکی مرد غرچه
چرا شصت و سه زیست این مرد تازی
غرچه در شاهنامهی فردوسی به دو معنا به کار رفته است: غرچه و غرچگان نام استان غور در افغانستان و غرچه کسی که کوهنشین و کوهی است:
چو سگسار غرچه چو شنگل ز هَند
هوا پر درفش و زمین پر پرند
در این بیت، غرچه به معنای کوهی و کوهنشین است. مراد از سگسار غرچه، یعنی سگسار کوهنشین و کوهی است.
در شاهنامه دو بار از استان غور افغانستان بهنام غرچگان یاد شده است. یکبار در جنگ دوازده رخ و بار دیگر پس از جنگ دوازده رخ. زمانی از غرچگان یاد شده که کیخسرو میخواهد جنگ بزرگ ایران و توران صورت بگیرد و در این موقع شاهان محلی را به فرماندهی بخشهای از لشکر میگمارد که یکی از آنها شهِ غرچگان یعنی شاه غور است.
غور از استانهای است که به صورت تاریخی محل زندگی فارسیزبانان بوده و اکنون نیز در این شهر فارسیزبانان زندگی میکنند، اما حکومتهای قومی شماری از افراد قوم پشتون را به غور ربط میدهند و میگویند این افراد غوری بوده و در غور پادشاهی کردهاند که از نظر علمی این ادعا اساس ندارد و برساختهی سیاسی است؛ برساختهی سیاسی است؛ چون حکمروایی غوریان بهخاطر اصالت بومی آن مورد توجه اغلب مورخان و نویسندگان قومگرا است که میخواهند این دورهی مهم تاریخی را به نفع سیاسی و قومیشان مصادره نمایند. درحالیکه منابع معتبر تاریخی نشان میدهند غوریان مردم پارسیزبان و از نظر مذهبی سنی مذهب بودهاند. باید اضافه نمود در منابع تاریخی آمده در زمانیکه چنگیزخان به خاک خراسان حملهور شد، آل کرت (بقایای دورهی غوریان) در حوزهی هرات و غور حکومت میکردند و در برابر تجاوز مغولان از خود مقاومت شدید نشان دادند که مغولان رزمندگان آل کرت را بهنام تاجیک یاد نمودند.