
سمنگان در شاهنامه فردوسی
از سمنگان در شاهنامهی فردوسی در داستان رستم و سهراب هشت بار یاد شده است. اما در بخشهای دیگر شاهنامه از سمنگان یادی نشده است. رستم شکار رفته است، خواب میرود، اسپش را سمنگانیها میبرند.
از سمنگان در شاهنامهی فردوسی در داستان رستم و سهراب هشت بار یاد شده است. اما در بخشهای دیگر شاهنامه از سمنگان یادی نشده است. رستم شکار رفته است، خواب میرود، اسپش را سمنگانیها میبرند.
دگر طالقانشهر تا پاریاب همیدون رو از بلخ تا اندراب (شاهنامه، خالقی: ج 4، ص72) سوی تالقان آمد و مرورود سپهرش همیداد گفتی درود وزان پس بیامد به نزدیک…
غور یکی از استانهای مرکزی افغانستان است که در گذشته به غرجستان معروف بوده است. «غَر» و «گَر» کوه معنا میدهد، غرجستان یعنی کوهستان. غرچه به معنای کوهنشین یا کسی…
دگر پنجهیر آید و بامیاندر مرز ایران و جای کیان (شاهنامه، خالقی: ج 4، ص72) پنجشیر در گذشته متعلق به استان پروان بود که در دورهی جمهوریت از پروان جدا…
دگر طالقانشهر تا پاریاب همیدون رو از بلخ تا اندراب (شاهنامه، خالقی: ج 4، ص72) از اندراب در شاهنامه، در نامهای که پیران به گودرز برای آشتی و صلح توران و…
به بلخ گزین شد بدان نوبهار که یزدان پرستان بدان روزگار مران خانه را داشتندی بدان روزگار که مر مکه را تازیان این زمان بلخ از شهرهای باستانی جهان است…
نخستین از آن لشکر نامدارسواران شمشیرزن سیهزارگزین کرد خسرو به رستم سپردبدو گفت کای نامبردار گُردره سیستان گیر و برکش پگاهبه هندوستان اندرآور سپاهز غزنین برو تا به رای برینچو…
پیش از این که به جایگاه افغانستان و شماری از شهرهای آن در حوزهی ایران فرهنگی یا ایرانشهر بپردازیم، بایسته میدانیم موضوع را با چند بیت از شاهنامه آغاز کنیم…